سلام و عرض ادب خدمت نمایندگان محترم مجلس یازدهم
احتیاجی نمیبینم در مورد عواقبی که ورود مال حرام در زندگانی آدمیان بوجود می آورد توضیحی دهم اما گاه این معضل خواسته وارد زندگی انسانها میشود و گاه ناخواسته بهر صورت این وظیفه ماست در مورد اموال حرامی که ناخواسته و از روی بی توجهی زندگانی ما را به تباهی میکشاند بیاندیشیم و بیاری پروردگار ریشه های آنرا بخشکانیم .
در این نوشته قصد داریم تا در مجتمع هایی که چندین خانوار زندگی میکنند و به صورتهای مختلف از کنتورهای مشترک بهره میبرند موضوعاتی را که عبارت است از نحوه پرداخت شارژ و آب بصورتی که حتی المقدور انصاف در آنها رعایت شده و موجبات رضایت پروردگار و بندگانش فراهم گردد را مطرح کنیم تا ان شاءالله مردم مسلمان و با وجدان با رعایت نمودن آن تا حد امکان از ورود و خروج مال حرام به خانوارهای خود و دیگران جلوگیری نمایند .
زمانی که به پیچیدگیهای این طرح فکر میکنیم گمان میبریم که این یک امر ناشدنیست اما وقتی به خانواده هایی نگاه میکنیم که با خون دل اجاره را تهیه کرده و با بدبختی شکم زن و بچه های خود را سیر میکنند آنوقت عدالت فریاد میزند که آنان نباید هزینه مصارف دیگران را بپردازند .
حدود سالهای 62 یک روز صبح وقتی که مردم میخواستند سوار اتوبوسهای شرکت واحد شوند بی هیچ اطلاع قبلی دیدند جنب درب جلو نوشته ( ویژه ورود برادران ) و درب عقب ( ویژه ورود خواهران ) و چون هیچکس رعایت نکرد فردای آنروز پاک کرده بودند . بنده فکر میکردم حداقلش این بود که در آن تابلو که سالها پیش روی مسافران بود و روی آن نوشته شده بود هوا یک عنصر حیاتیست و ... میتوانستند اطلاع رسانی کنند خلاصه طرحی نوشتم و بعد از مراجعه به شرکت واحد و وزارت کشور و نخست وزیری عاقبت با حاج آقا چه پور مدیر عامل گفتگو کردم و بعد از دو سال که طرح را زیر و رو میکردم عاقبت معاون ایشان گفتند : تو برای چی اینقدر اصرار داری این طرح اجرا بشه اگر جامعه بهم ریخت و مردم اعتراض کردند ما تو را نشان میدهیم و میگوییم این آقا مقصر بود ! بهر حال مرا در مینی بوس رانی استخدام کردند و بعد از 3 ماه احساس کردم نمی شود مثل آنان شد لذا استعفا دادم و نتیجه تمام تلاشم این شد که فهمیدند باید طرح داد . داستانش طولانیست اما هیچکس طرح مرا نخواند !
.: Weblog Themes By Pichak :.